در دیده ی من...

ساخت وبلاگ
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شبتا در این پرده جز اندیشه او نگذارمدیده بخت به افسانه او شد در خوابکو نسیمی ز عنایت که کند بیدارمیارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترنترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کندای آفُتاب آهسته نه پا در حریم یار منترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کندخواب است و بیدارش کندخواب است و بیدارش کند در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 2:07

می رسم، اما سلام انگار یادم می رودشاعری آشفته ام هنجار یادم می رودبا دلم اینگونه عادت کن بیا بر دل نگیربعد از این هر چیز یا هر کار یادم می رودمن پر از دردم پر از دردم پر از دردم ولیتا نگاهت می کنم انگار یادم می رودراستی چندیست می خواهم بگویم بی شمار-دوستت دارم، ولی هربار یادم می رودمست و سرشاری ز عطر صبح، تا می بینمتوحشت شبهای تلخ و تار یادم می رودشب تو را در خواب می بینم همین را یادم استقصه را تا می شوم بیدار یادم می رودمن پر از شور غزل های توأم اما چراتا به دستم می دهی خودکار یادم می رود؟!"نجمه زارع" در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 19:03

همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتداگر تو را گذری بر مُقام ما افتدحباب وار براندازم از نشاط کلاهاگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتدشبی که ماهِ مراد از افق شود طالعبُوَد که پرتوِ نوری به بامِ ما افتد؟به بارگاهِ تو چون باد را نباشد بارکی اتفاقِ مجالِ سلامِ ما افتدچو جان فدای لبش شد خیال می‌بستمکه قطره‌ای ز زلالش به کامِ ما افتدخیالِ زلفِ تو گفتا که جان وسیله مسازکز این شکار، فراوان به دامِ ما افتدبه ناامیدی از این در مرو، بزن فالیبُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتدز خاکِ کوی تو هر گَه که دَم زند حافظنسیمِ گلشن جان در مشامِ ما افتد در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 19:03